آخرین بار نزدیک هفت سال پیش بود که سوار یکی از آنتونوف های سپاه شدم. از دفتر هنر و ادبیات ایثار با حدود 30 خواهر نویسنده ی متعهد، به بازدید از خلیج فارس و مناطق جنگی جنوب عازم شدیم. در مسیر رفت (تهران – ماهشهر) بنا به محبت کادر پرواز سپاه، با جزئیات پرواز و پیچیدگی های آن آشنا شدم. حدود نیم ساعت در جای مهندس پرواز نشسته بودم و حتی هنگام فرود در کابین خلبان بودم.
یادم هست که شیشه هواپیما را حباب گرفته بود و به گفته ی کاپیتان، پرواز همراهِ ریسکی را تجربه کردیم. هر لحظه ممکن بود که شیشه خرد شود و آنتونوف 71 سقوط کند!به لطف حوصله ی خلبان و کمی هم به این دلیل که کادر پرواز گوش هایی شنوا - از نوع گوش های یک نویسنده – گیر آورده بودند، موارد مختلفی را بازگو کردند تا مگر قلمی و به جایی (؟) منتقل شود. از ضعف و قوت ها گفتند و از انتقادت و درد دل هایشان. البته مطالب قلمی و منتقل شد و چه بسا تغییر سمت آقای قالیباف از فرماندهی نیروی هوایی سپاه به فرماندهی ناجا بی ارتباط به آن ماجرا نباشد.
از آن به بعد – با توجه به معلومات جدیدم – به تمام پروازهای سپاه، به ویژه پروازهای روسی و به ویژه آنتونوف حساس بوده ام. از طرفی گمان می کنم که هنگام بروز سوانح، اشتباه خلبان به عنوان آخرین فرضیه قابل بررسی است و نزدیک ترین علت، نقص فنی و عدم کارایی هواپیما می باشد. جالب اینکه در این مدت، سوانحی که به اشتباه خلبان نسبت داده شده است، مشابه هم بوده اند که همین مسئله را پیچیده می کند! بگذریم.
خواهش این جانب به عنوان یک ایرانی – و نه به عنوان یک نویسنده یا نویسنده متعهد یا بسیجی یا ... که ممکن است نباشم – از مسئولین سپاه این است که جلو سوانح مشابه را بگیرند. به نظر می رسد که مسئولین و مردم کم کم دارند به این نوع سقوط ها عادت می کنند و این خطر بزرگی است!
مشخصاً از آقا رحیم (سردار سرلشکر صفوی، فرماندهی محترم کل سپاه) تقاضا دارم که تا اطلاع ثانوی پرواز هواپیماهای روسی برای حمل مسافر را ممنوع اعلام کنند. و در فرصتی قابل قبول به بررسی دقیق ماجرا بپردازند، چه بسا لازم باشد دستور خروج این هواپیماها از یگان پروازی سپاه صادر گردد.
در پایان شهادت عزیزانمان را تسلیت عرض می کنم و علو درجات را برای ایشان آرزومندم.
عشق فقط یک کلام
سیّدعلی والسّلام
جانم فدای امام خامنهای